۱۳۸۷ مرداد ۲۶, شنبه

ایران در هفته ای که گذشت

ایران در هفته ای که گذشت
ایران در اوائل هفته و پس از آغاز تحریمهای تازه اتحادیه اروپا اعلام کرد برای مقابله با تحریمها آماده است. وزارت بهداشت ایران شمار مبتلایان به وبا رو سی و پنج نفر اعلام کرد. لاریجانی خواستار تحقیق درباره مدرک تحصیلی وزیر کشور شد. یوسف بنی طرف روزنامه نگار و نویسنده به اتهام برهم زدن امنیت داخلی کشور به پنج سال زندان محکوم شد. برای چهار فعال کارگری به دلیل شرکت در مراسم جهانی کارگر حکم شلاق صادر شد. پنج موسسه مرتبط با برنامه اتمی ایران در فهرست تحریمهای وزارت خزانه داری آمریکا قرار گرفت. دانشگاه آکسفورد اعلام کرد علی کردان هیچ مدرکی از این دانشگاه دریافت نکرده است. علی لاریجانی گفت ما با مردم اسرائیل دوست نیستیم. اسفندیار رحیم مشائی در پی سخنان خود در مورد اسرائیل به مجلس شورای اسلامی احضار شد.
بیش از یکصد تن از فعالان دانشجویی شیراز با امضای اطلاعیه ای به بازداشت های اخیر دانشجویان اعتراض کرده اند. محمد رضا باهنر نایب رئیس مجلس پس از توضیحات کتبی رحیم مشائی، وزیر کشور خواستار استعفای او شد. مصر به دانش آموزان المپیاد کامپیوتری ایران ویزا نداد. محمود احمدی نژاد به ترکیه سفر کرد. جامعه سینمایی ایران مهرداد فخیمی فیلمبردار سرشناس خود را از دست داد. ترکیه و ایران بر سر همکاری های گازی به توافق نرسیدند. مصر خواستار اعتماد سازی ایران در مورد برنامه اتمی شد.
اسوشیتد پرس از آموزش گروههای تروریستی در تهران، مشهد، قم و اهواز خبر داد. عفو بین الملل در مورد وضعیت زینب بایزیدی فعال کرد و بهنود شجائی جوان متهم به قتل ابراز نگرانی کرد. اما در برنامه امشب نگاهی خواهیم داشت به تاثیر بالقوه بحران گرجستان بر مسائل ایران، سفر محمود احمدی نژاد به ترکیه، انتقادهای هاشمی رفسنجانی از دولت و واکنشهای کیهان و برخی از نمایندگان مجلس ، گزارش صندوق بین المللی پول در مورد ایران و وضعیت حقوق بشر به ویژه در کردستان.
این مطالب رو با کارشناسان تفسیر خبر امشب آقای علی افشاری، تحلیلگر سیاسی و اقای دکتر مهران براتی، پژوهشگر دانشگاه برلین بررسی خواهیم کرد و در نیمه دوم برنامه آقای جعفر کرد پور فعال حقوق بشر و برادر زندانی سیاسی مسعود کرد پور با ما خواهد بود تا در مورد وضعیت حقوق بشر به ویژه در کردستان صحبت کنیم.
چی فکر می کنین؟

۱۰ نظر:

ناشناس گفت...

وفا جان سلام/ مطالب دیروز یوتیوب امروز چرا عوض شد؟ یعنی ۲ تا مصاحبه از خودت با احمدی نژاد رو دیرو دیدم اما امروز وقتی کلیک کردم روی لینک چیزای دیگه ای میبینم!! میشه بگی چطو میتونم همون مطالب قبلی رو پیدا کنم ؟ قبلیه رو وقت نداشتم کامل ببینم که ۱ مصاحبه هم با احمدی نژاد داشتی گذاشته بودم سر وقت همشو ببینم که الان تغییر کرده...... لطفا راهنمایی کن
دوست داریم

وفا گفت...

ناشناس عزیز اگه تو همون پست روی لوگوی یوتوب کلیک کنی مصاحبه ها رو میبینی.

ناشناس گفت...

در مورد مرز های جغرافیایی که صحبت کردید بایستی بگویم که من قبلا این سوال را با یکی از آنها که استاد دانشگاه در درس انقلاب اسلامی بود در میان گذاشتم. ایشان گفت سرزمین ایران به معنای جغرافیایی اصلا مهم نیست بلکه جهان اسلام مهم است. پرسیده بودم چرا به لبان کمک های مالی می شود، گفت آنها هم از ما هستند، مسلمانان در هر جا که باشند بدون مرزهای جغرافیایی ، از ما هستند و اسلام برای ما مهم تر از ایران است. وقتی گفتم، برای من سرزمین ایران وایرانی بودن مهم تر است گفت تو حرف خدا را مهم تر می دانی یا سرزمین ایران را!!!!
در واقع برای اینها ایران یک وسیله است.

ناشناس گفت...

این قضیه " بررسی و تحلیل ریشه" که از احمدی نژاد نقل کردید خیلی جالب بود.واقعا سیاستمداری که غیر از بی کفایتی ، حرف زدن هم بلد نیست نوبر است.

وفا گفت...

مهدی جان نکته جالبی گفتی. بعضی وقتها آدم فکر می کنه تو دنیایی که هر روز مرزها از هر شکلشون کمرنگ تر می شن چطور یه گروهی یا حکومتی میتونه فلسفش رو بر مبنای تبعیض و دشمنی شکل بده و بعد ادعای اصلاح جهان رو داشته باشه. امیدوارم یه روزی شعار و عمل مردم جهان شکیبایی و صلح و دوستی باشه

ناشناس گفت...

وبا، سنگسار، شلاق زدن کارگرا که آدم یاد دوران برده داری میندازه. اینجا قرن چندمه؟ من کجام؟ اینجا کجاست؟ احمدی نژاد و کی...؟

بگذریم، وفا جان ما ارادت خاصی به آقایان افشاری و عطری داریم ، لطفا از هر دو این عزیزان که خیلی هم به مسائل داخلی ایران نزدیکتر هستند بیشتر دعوت کنید.

ناشناس گفت...

وفای عزیز! یک نکته را در کامنت قبلی از قلم انداختم. در برنامه شنبه شب قسمتی از گفتگوی پیام یزدیان را با فرج سرکوهی پخش کردی، به نظر این حقیر خیلی ارزشمند خواهد بود اگر حتی شده برای یک بار از آقای فرج سرکوهی به عنوان مهمان برنامه تان دعوت به عمل بیاورید.

وفا گفت...

کابوس نگار عزیز،

پیشنهاد خوبی است. چشم.

Kavani گفت...

در تفسیر خبر سه شنبه شب گذشته که آقای صادق زیبا کلام چون چند هفته قبل حضور داشتند، بحث بازنشستگی گروهی از اساتید دانشگاه تهران مطرح شد و ایشان نظراتی در این زمینه ابراز داشتند که جای تامل فراوان داشت. آقای زیباکلام میکوشید که با یکی به میخ و یکی به نعل زدن، بازنشستگی این اساتید را توجیه بنماید. از جمله وی اظهار داشت که در میان بازنشستگان، اسامی اشخاصی چون دکتر رضا داوری اردکانی و آقای شیخ الاسلام (از وابستگان به رژیم) وجود دارد که نشان دهنده آن است که باز نشستگی این اساتید صرفاً کاری اداری بوده است. باید گفت که بازنشستگی اساتید نامبرده فقط در جهت گیج نمودن منتقدین و رد گم کردن بوده است و گذاشتن جا برای استدلالاتی از نوع استدلالات آقای زیباکلام.
این اقدام در روز هجدهم تیر ماه صورت گرفته و این از سر تصادف نیست. حکومت قبلاً هم نشان داده که برای دهن کجی به افکار عمومی و نشان دادن قدرت!!! خویش دست به این نوع کارها میزند. نمونه بارز آن فرستادن آقای سعید مرتضوی به عنوان نماینده ایران به کمیسیون یا شورای حقوق بشر است. نمونه دیگر آن رد صلاحیت فله ای کاندیداهای ریاست جمهوری در سال 1380 است. در آن سال هم بسیاری از وابستگان دو آتشه رژیم رد صلاحیت شدند و به نظر نمی آید که این اقدام شورای نگهبان در آن سال نیز کاری اداری بوده است!!!
ایشان هم چنین اظهار داشتند که دانشگاه های ما به دبیرستان های بزرگ تبدیل شده اند. ضمن پذیرش این نکته در مورد بسیاری از رشته ها واز دانشگاه ها، باید گفت که این قاعده عام نیست و دانشگاه و رشته هایی که مورد دست آندازی و گزینش و تصفیه رژیم قرار نگرفته اند، یا کمتر مورد بی مهری رژیم قرار گرفته اند، اکنون با معتبرترین دانشگاه های دنیا کورس رقابت گذاشته اند. دانشگاه صنعتی شریف (آریامهر) به گواهی مجله نیوزویک اکنون از معتبرترین دانشگاه های دنیاست. این رشته علوم انسانی است که به شدت در زیر ضرب حکومت جهت اسلامی سازی آن، از اول انقلاب قرار داشته و دارد و نتیجه همین است که ملاحظه میفرمایید. اگر دانشگاه های ایران به دبیرستان های بزرگ تبدیل شده اند، علت آن دخالت حکومت اسلامی در آنها میباشد.
آقای زیبا کلام دخالت عوامل غیر مسوول در امور دانشگاه ها را تقبیح می نمایند. به خاطر دارم که ایشان به عنوان یک استاد دانشگاه به منازل مقامات حکومتی که قصد گرفتن مدارک لیسانس و فوق لیسانس و دکترا داشتند، تشریف می بردند و کلاسهای دانشگاه را به صورت خصوصی!!! در منازل این مقامات برگذار
می نمودند. وقتی که به ایشان اعتراض شد که چرا حرمت دانشگاه را میشکنند و مقام یک استاد دانشگاه را این چنین پایین می آورند، ایشان شجاعانه پاسخ فرمودند : که این افتخار من است که به منازل مقامات میروم و به ایشان درس میدهم. ( اگر آقای زیباکلام این اظهارات را تکذیب نمود، با ارایه اسناد این مطلب را اثبات خواهم نمود.) وقتی که شما در مقام استادی دانشکده علوم سیاسی و حقوق دانشگاه تهران، اینگونه مقام استادی دانشگاه و آنهم داشگاه تهران را که دانشگاه مادر است خوار و خفیف می نمایید، چه گله ای میشود از دخالت عناصر غیر مسوول در امور دانشگاه ها داشت. ضمکن اینکه باید افزود که عناصر غیر مسوولی در کار نیست و آقای فرهاد رهبر(مقام امنیتی وزارت اطلاعات) در سمت ریاست غیر انتخابی دانشگاه تهران به عنوان یک عنصر مسوول و مکتبی در جهت تکمیل تصفیه آن تعداد اساتید غیر وابسته ای که تا کنون به هر نحو در دانشگاه باقی مانده اند عمل می نماید تا دانشگاه ها دربست در اختیار ذوب شدگان ولایت فقیه قرار بگیرد، هر چند که بعید نیست این ذوب شدگان در ولایت به منظور یکسان سازی خود ولی فقیه را نیز بزودی در خود ذوب نمایند.
آقای چالنگی از سر حسن ظن آقای زیباکلام را صاحب تالیفات فراوان معرفی نموده اند، ولی با توجه با شناختی که از ایشان دارم بعید می دانم که ایشان اثر درخوری تالیف و یا ترجمه نموده باشند. به یاد می آورم که ایشان چند سال قبل دست به تالیف کتاب یا مقاله ای (تردید از من است) در مورد تاریخ معاصر ایران نمود. آقای دکتر ناصر زرافشان در یک مقاله بسیار بسیارطولانی در دو یا سه شماره یکی از روزنامه های کمی آزاد آن دوره ( سال های1377 و1378)، آن را نقد نمود و به صورت مستدل نشان داد که ایشان صلاحیت نوشتن چنین کتابها و یا مقالاتی را ندارند. بیاد می آورم که آقای زیبا کلام گمان برده بود که لیدی شل همسر سفیر انگلستان در ایران (نویسنده کتابی در مورد ایران)، سفیر انگلستان در ایران بوده است!!! و هر کس که کتاب را خوانده باشد از همان صفحات اولیه در می یابد که لیدی شل همسر سفیر بوده است و نه خود سفیر!!! و ایشان بدون آنکه آن کتاب را خوانده باشد در مقاله یا کتاب خود بارها به کتاب لیدی شل ارجاع داده بود و اشتباهات فاحش!!! از این دست ( اگر بتوان آن را اشتباه خواند) در مقاله یا کتاب آقای زیبا کلام بسیار بود که دکتر زرافشان به جهت کمبود جا از ذکر همه موارد خوداری نموده بود. ذکر این نکته لازم است که مقاله دکتر ناصر زرافشان در حدود چهار تا شش صفحه کامل روزنامه را به خود اختصاص داده بود و این همه جا برای نقد کامل اثر آقای دکتر زیبا کلام کفایت ننمود. حال اگر بقیه آثار دکتر زیباکلام از همان نوع باشد، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
در تفسیر خبر سه شنبه شب گذشته آقای دکتر زیباکلام هر وقت انتقادی به حکومت ایران مطرح میشد به غلط یا درست مدعی میشد که این کارها در رژیم گذشته یا کشورهای دیگر نیز انجام شده یا میشود. آقای زیباکلام پنبه این استدلال مدتهاست که زده شده است. ملاک ارزیابی، عملکرد حکومت امریکا و یا رژیم پهلوی و مانند آن نیست. بهتر است که به مقایسه نپردازند و بدانند که برای نمونه در مورد حقوق بشر، ملاک، اعلامیه حقوق بشر است و نه رفتار حکومتهای دیگر. ضمن اینکه باید توجه داشت که همان حکومت امریکا نیز رفتارش در همه زمینه ها و از جمله حقوق بشر اصلا قابل مقایسه با حکومت جمهوری اسلامی ایران نیست.
از جمله اساتیدی که بازنشست شده اند، دکتر باستانی پاریزی است که فهرست آثار نامبرده تا سال 1382در ادامه آمده است. این آثار خود نمایانگر تلاشهای این استاد دانشگاه است. آقای زیباکلام اگر مایل باشند بنده میتوانم آثار آقای دکتر ناصر کاتوزیان، دکتر حیسن بشیریه ، دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی و دیگر اساتید برجسته را نیز ارایه دهم تا مراتب علمی این اساتید روشن شود و ایشان به طور غیر مستقیم و مستقیم وجهه علمی این اساتید را زیر سوال نبرند.

آثار دکتر باستانی پاریزی

1. آثارپیغمبر دزدان (چاپ شانزدهم 1379)
2. نشریه فرهنگ کرمان
3. راهنمای آثار تاریخی کرمان
4. دوره مجله هفتواد
5. تاریخ کرمان (تصحیح و تشحیه تاریخ وزیری، چاپ چهارم 1374)
6. منابع و ماخذ تاریخ کرمان
7. سلجوقیان و غز در کرمان (چاپ دوم 1373)
8. فرماندهان کرمان (تصحیح و تشحیه تاریخ شیخ یحیی، چاپ سوم 1371)
9. جغرافیای کرمان (تصحیح و تشحیه جغرافی وزیری، چاپ چهارم 1377)
10. گنجعلی خان (چاپ سوم 1367)
11. وادی هفت واد ( انجمن آثار ملّی، جلد اوّل)
12. تاریخ شاهی قراختاییان
13. تذکزه صفویه کرمان
14. خاتون هفت قلعه (چاپ ششم 1380)
15. آسیای هفت سنگ (چاپ ششم 1367)
16. نای هفت بند (چاپ پنجم 1367)
17. اژدهای هفت سر ( چاپ چهارم 1380)
18. کوچه هفت پیچ ( چاپ ششم 1370)
19. زیر این هفت آسمان ( چاپ پنجم 1368)
20. سنگ هفت قلم ( چاپ سوم 1368)
21. هشت الهفت ( چاپ دوم 1370)
22. یادبود من (مجموعه شعر)
23. ذوالقرنین یا کوروش کبیر(ترجمه، چاپ هشتم 1381)
24. یاد و یادبود ( مجموعه شعر (چاپ دوم 1364)
25. محیط سیاسی و زندگی مشیرالدوله (چاپ دوم، جیبی 1341، 1362)
26. اصول حکومت آتن، ترجمه از ارسطو (با مقدمه دکتر صدیقی، چاپ دوم 1357)
27. یعقوب لیث (چاپ هفتم 1377)
28. این کتاب به زبان عربی ترجمه و در سال 1976 در قاهره منتشر شده است
29. تلاش آزادی (چاپ ششم 1379، برنده جایزه یونسکو )
30. شاه منصور (چاپ ششم، 1377)
31. سیاست و اقتصاد عصر صفوی (چاپ پنجم 1378)
32. اخبار ایران از ابن اثیر(نرجمه الکامل، چاپ دوم 1364)
33. از پاریز تا پاریس (چاپ هشتم 1381)
34. شاهنامه آخرش خوش است (چاپ پنجم 1374)
35. تن آدمی شریف است...
36. حماسه کویر (چاپ سوم 1371)
37. نون جو و دوغ گو (چاپ چهارم 1377)
38. جنامع المقدمات (چاپ دوم 1367ريال، جلد دئوم 1373)
39. فرمانفرمای عالم (چاپ چهارم، 1377)
40. از سیر تا پیاز (چاپ سوم 1379)
41. مار ردر بتکده کهنه (چاپ سوم 1380)
42. کلاه گوشه نوشیروان (چاپ سوم 1381)
43. حضورستان (چاپ دوم 1370)
44. هزارستان (چاپ دوم 1381)
45. ماه و خورشید و فلک (چاپ دوم 1376)
46. سایه های کنگره (چاپ دوم 1376)
47. بازیگران کاخ سبز
48. پیر سبزپوشان (چاپ دوم 1379)
49. آفتابه زرین فرشتگان (چاپ دوم 1377)
50. نوح هزار طوفان
51. در شهر نی سواران (چاپ دوم 1378)
52. شمعی در طوفان
53. خود مشت مالی
54. محبوب سیاه و طوطی سبز
55. درخت جواهر
56. گذار زن از زندگی
57. کاسه کوزه تمدن
58. پوست پلنگ
59. حصیرستان

Kavani گفت...

وفای عزیز

پیشنهاد میکنم که یک اتاق عمومی
(Public Room)در وبلاگتان راه اندازی فزمایید تا همه دوستان بتوانند عقاید خودشان را به صورت مداوم و پیوسته در آن اتاق ارایه نمایند. وبلاگ در حالت فعلی اگرچه کاملاً حرفه ای است ولی این نقص را دارد که اظهارات دوستان و واکنش به آنها در اتاق های گوناگون گم میشود. به دگر سخن وقتی میخواهیم در مورد پروژه تولید بمب اتمی ایران نظری بدهیم، این نظر بدون بررسی اهداف رژیم در مورد بازنشستگی داشگاهیان ناقص است. زیرا به نظر میرسد که یکی از اهداف رژیم از بازنستگی دانشگاهیان بستن زبان های ممتقدان به اهداف اتمی رژیم در دانشگاه ها است. از اینرو راه اندازی یک اتاق عمومی برای ارایه نظرات بسیار سودمند به نظر میرسد. امیدوارم که توانسته باشم منظور خود را به روشنی بیان نموده باشم.