در میزگرد امشب شرکت کنید.
پس از انتشار گزارش تصویری خبرگزاری مهر از تخریب سقف آرامگاه کوروش در جریان مرمت بار دیگر توجه دوستداران فرهنگ و میراث باستانی ایران به نحوه مرمت و بازسازی این بنا جلب شد. صدای آمریکا در میزگردی با شما نظرات شما را در این باره منعکس کرد و در بین تماسهای تلفنی آقای حسن راهساز سرپرست مرمت سنگ در تخت جمشید و پاسارگاد با برنامه تماس گرفت و گزارش خبرگزاری مهر را مغرضانه اعلام کرد و در عین حال به اشتباه یکی از کارگران پروژه اذعان داشت. در برنامه امشب از آقای راهساز دعوت کردیم تا با آقای دکتر کاوه فرخ استاد باستانشناسی گقتگوئی کارشناسانه داشته باشند و به این سوال مهم پاسخ بدهند که آیا نحوه مرمت بنای آرامگاه کوروش مطابق استانداردهای متعارف است یا خیر؟
امیدواری ما این است که خبرگزاری مهر هم بتواند با نماینده ای در برنامه حاضر شود تا دیدگاه خود را مطرح کند. به هر حال منتظر نظرات شما هستیم و قضاوت را مثل همیشه به شما واگذار می کنیم.
چی فکر می کنین؟
لینک مرتبط
۱۳۸۷ دی ۱۰, سهشنبه
آرامگاه کوروش؛ "ترمیم" یا "تخریب؟" - قسمت دوم
ارسال شده توسط
وفا
در
۰۹:۲۷
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲۰ نظر:
از جناب راهساز سوال کنید ایا در ایتالیا هم به همین روش اثار باستانی را مرمت می کنند؟
سلام
تقدیم به ایران زمین
سلامم بر تو ای کورش
تو ای دادار هر چه داد
تو ای کوبنده بیداد
تو ای فریاد آبادی
تو ای آغاز آزادی
تو ای خورشید بیپایان
سر تعظیم به در گاهت فرومیآورم امروز
به پاس نام آزادی
که بر نامت نگین گشته
به یاد مهر انسانی
که در جانت اجین گشته
لطف کنید به جناب راه ساز بگین چرا درست محافظت نشده از آرامگاه که هر درزدی بتونه وارد بشه و این تخریبها رو انجام بده؟آیا اگر امام زاده ای بود این چنین اجازه دزدی از اون وجود داشت؟
28 سئوال تخصصی کارشناسان از میراث فرهنگی درباره مرمت مقبره کوروش
این را ببینید
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=806516
درود
مهمان برنامه آقای راه ساز متاسفانه عذر بدتر از گناه می آورند ! ایشان می فرمایند که تخریب آرامگاه کوروش به علت چپاول و دزدی عده ای از سود جویان است
لطفا از ایشان بپرسید آیا حریم چنین مکان با ارزش و با قدمتی باید چنان بی در و پیکر و باز باشد تا عده ای به آن یورش برده و تخته سنگهای به آن بزرگی را ببرند و خراب کنند به بهانه یافتن جواهرات سلطنتی؟؟! پس باز هم مراقبت مسئولان جمهورس اسلامی از آثار باستانی ایران به ویژه آثار پیش از اسلام زیر سوال می رود
بیتا
چرا آقاي راهساز توضيخاتي در مورد ترميم به صورت مبهم بيان مي كند ؟
با درود
لطفا از آقای راهساز درباره عکس زیر سوال کنید
http://i41.tinypic.com/2qwfsbd.jpg
اولآ که همه مردم هرچقدر به باستانشناسی ناوارد باشند فرق هیلتی یا چکش بادی با درمل که کار مینیاتوری را با ان انجام میدهند را میدانند. دومآ نمونه ای که میباید اول بر روی ان کار تمرینی انجام بشود و پس از رسیدن به نتیجه بر روی مدل اصلی کار بشود،کجاست؟ سومآ چطور بجای زدن چادر محافظ چند قطعه چوب و داربست کار گذاشته اند؟ و در اخر مغرض بودن یک عکاس چه ارتباطی به تخریبی که در حال انجام است دارد؟ عکس که غرض ندارد، این عکسها مدرک است و ارتباطی با نیت عکاس ندارد.
به كساني كه در پي نابودي آرامگاه كوروش هستند بگوئيد كه آرامگاخ كورش بزرگ در قلب مردم ايران است و كورش در دل و فكر مردم ايران و جهان تا ابد زنده خواهد ماند
آريو-كرمانشاه
سلام آقای مستقیم
خواهشمند است در مورد تخریب ارک تبریز و تبدیل آن به مصلا و نیز عدم توجه به مرمت دیگر آثار تاریخی آذربایجان نیز صحبت کنید.
یاشار از ارومیه
میدانید چرا اطلاعات کافی از آرامگاه کوروش ندارید چون جمهوری اسلامی اطلاعاتی از جمله سنگسار در مشهد در روز جمعه گذشته را منشر نکرد
موضوع: نظر یک کارشناس سازمان میراث فرهنگی در خصوص عملیات غیراصولی مرمتی در پاسارگاد
درود بر شما، آقای مستقیم گرامی،
پیش از هر چیز خواهشمندم اگر مایل به ارایه نظرات اینجانب در برنامه خود بودید، نام من را نزد خود محفوظ نگهدارید، چون من یک کارشناس ارشد شاغل در سازمان میراث فرهنگی هستم و افشای نامم در این شرایط به صلاح نیست.
اما در خصوص موضوع برنامه، ضمن سپاس از شما برای توجه به این گونه مسائل، نظرات خود را به عنوان یک فرد کاملاً مطلع از شرایط و مشکلات پاسارگاد به شرح ذیل به استحضار میرسانم:
نخست: در معرفی آقای حسن راهساز که در برنامه قبلی شما از اقدام مخرب و غیراصولی مرمتی خود در آرامگاه کوروش بزرگ دفاع کردند، به ذکر چند نکته بسنده میکنم:
ایشان به تحصیل خود در ایتالیا اشاره کردند، در حالی که ایشان حتی فاقد مدرک دیپلم دبیرستان هستند. آقای راهساز در سالهای پیش از انقلاب به عنوان کارگری جوان برای گروه ایتالیایی موسسه ایزمئو کار میکردند و پس از اتمام کار این گروه در تخت جمشید و پاسارگاد و آمادهسازی این محوطهها برای برپایی جشنهای 2500 ساله، در اقدامی تشویقی دو بار، مجموعاً به مدت حدود یک سال، برای آموزش مرمت سنگ و تبدیل شدن به کارگر ماهر به دورههای آموزشی سنگتراشی در ایتالیا اعزام شدند. بنابراین علیرغم احترام برای شخصیت حرفهای نامبرده، باید پذیرفت که بحث تحصیلات آکادمیک برای ایشان اساساً متصور نیست. در سالهای پس از انقلاب، وی به موازات حذف نیروهای متخصص به واسطه عواملی از جمله پاکسازی و یا بازنشستگی تدریجی، به تدریج در کارگاه تخت جمشید ترقی نمود تا جایی که به عنوان استادکار مرمت سنگ شناخته شد.
از آقای راهساز هم کارهای مرمتی خوب بر جای مانده و هم این که متاسفانه مرمتهای غیراصولی و غیرعلمی و بعضاً مخرب نیز در کارنامه ایشان دیده میشود. باید در نظر داشت که آقای راهساز تنها یک مجری در امور مرمتی هستند و مرمتهای درست یا نادرستی که به دست ایشان صورت گرفته، بیشتر از کارآیی ایشان، ناشی از وجود یا عدم وجود مدیریت صحیح و علمی در پروژههای مرمتی بوده است.
در مورد همین پاسارگاد، از دیدگاه اینجانب مسئول خرابکاریهای به وجود آمده تحت عنوان مرمت در نقاط مختلف محوطه (موضوع فقط به سقف آرامگاه کوروش محدود نمیشود)، مدیریت پایگاه میراث فرهنگی پارسه- پاسارگاد است. چرا که این عملیات بخشی از برنامههای آن بوده و با دستور و بودجه آن تشکیلات انجام شده، بدون آن که طرح اصولی مصوبی برای آن وجود داشته باشد. به جای آن، طرح و اجرای کار به کسی سپرده شده که فاقد هرگونه تحصیلات آکادمیک و ناآشنا با اصول و مبانی نظری و عملی مرمت بوده و تنها به واسطه حمل عنوان استادکار، به خود اجازه اجتهاد و مداخله در یک اثر تاریخی منحصر به فرد را میدهد، آن هم با بهرهگیری از روشهای منسوخ سیوچند سال پیش که امروزه تمامی مراجع بینالمللی تخصصی، از جمله خود ایتالیاییهایی که از این روشها در مرمتهای آثار هخامنشی استفاده کردند، بر مخرب بودن آن تاکید دارند و به کار بردن آنها را منع نمودهاند.
در توضیح علت مخرب بودن و مشکل اصلی روش قدیمی که امثال آقای راهساز هنوز ادامه دهنده آن هستند، به طور خلاصه میتوان گفت:
یکی از این روشها عبارت از این است که قطعات شکسته پراکنده را پس از پارهیابی به هم متصل کرده و با متههای بلند و ضخیم سوراخهایی سرتاسری در میان آنها ایجاد کرده و سپس میلگردهای قطوری را از این سوراخها عبور داده و با سفت کردن پیچ در دو سر این میلگردها، قطعات را به هم فشرده نگاه میدارند، درست مانند هنگامی که نخ یک تسبیح را میکشیم، دانههای آن به هم فشرده شده تا حدی که در امتداد هم راست میایستند. در مهندسی ساختمان به این روش پستنیده میگویند. علت مخرب بودن این روش برای آثار سنگی این است که میزان انقباض و انبساط فولاد میلگرد و سنگ با هم تفاوتهای فاحش دارد و از این رو با سرد و گرم شدن مداوم هوا بر اثر تغییرات فصول، سنگها به طور مداوم توسط میلگرد تحت فشار قرار گرفته و مجدداً رها میشوند. بدین ترتیب، در آغاز ترکهای میکروسکوپی در جسم سنگ پدید آمده و به تدریج بازتر میشود تا حدی که سنگ را به تدریج ورقهورقه کرده و موجبات فروپاشی آن را به ویژه بر اثر نفوذ آب و یخبندان فراهم میسازد. علاوه بر آن استفاده از مته بادی برای سوراخ کردن سنگ (نظیر آنچه در پاسارگاد اتفاق افتاد) خود به ایجاد ترکهای اولیه و اصلی کمک میکند.
علاوه بر آن، امروزه استفاده از چسب سنگ و رزینهای اپوکسی در مرمت قطعات ارزشمند سنگی (به ویژه سنگهای آهکی نظیر سنگهای پاسارگاد که مواد مذکور موجب فعل و انفعالات شیمیایی و خوردگی آنها میشوند) اکیداً منع شده که متاسفانه این امر نیز در به اصطلاح مرمت سقف آرامگاه کوروش به وفور اتفاق افتاده است. برای آگاهی از میزان مخرب بودن این گونه مواد پرکننده کافی است به پوسیدگی شدید سنگهای کنج جنوبی اتاق آرامگاه توجه شود که بر اثر فعل و انفعالات شیمیایی ناشی از پر کردن شکافها با سیمان (در مرمتهای قدیمی) به وجود آمده و متاسفانه به حدی است که با فشار دست پودر شده و فرو میریزد.
دیگر این که شواهد انکارناپذیری (عکس و فیلم) وجود دارند که از خارج کردن سرب اصلی دوره هخامنشی از محل بستهای دمچلچلهای قطعات سنگی آرامگاه و سربریزی مجدد حکایت دارند، امری که جز نابودی شواهد تاریخی نام دیگری بر آن نمیتوان گذاشت.
متاسفانه همین مسائل در مرمت بخشهای دیگر محوطه، از جمله در مرمت کانالها و حوضچههای آب باغ شاهی پاسارگاد اتفاق افتاده است. تاسف بیشتر این که یک کارگر ساده کارگاه تخت جمشید (نقاش دیواری) برای تعمیر این بخش از محوطه (آبنماها) گمارده شده و نامبرده هم با استفاده از موادی چون چسب سنگ و سیمان سفید اقدام به چسباندن قطعات به هم نموده است.
ذکر مصائبی که بر سر محوطههای هخامنشی کشور به واسطه مدیریت ناکارآمد و غیرتخصصی بنیاد پارسه – پاسارگاد میرود از حوصله فرصت یک برنامه تلویزیونی خارج است، لذا تنها به چند نکته مهم بسنده میکنم:
یک: مدیریت محوطه پاسارگاد از چند سال پیش به دست شخصی به نام محمد حسن طالبیان سپرده شده است. ایشان به واسطه ارتباطات خاص، در حدود 7 سال است که مدیریت سه محوطه از مجموع 9 محوطه میراث جهانی ایران، یعنی تخت جمشید، پاسارگاد و چغازنبیل را به تنهایی در دست داشته و همزمان با آن، به تدریس در دانشگاهها و مراکز آموزشی متعدد اشتغال دارند. نامبرده همچنین عضو چند کمیته و شورا در داخل سازمان میراث فرهنگی نیز هست. در چنین وضعیتی انتظار برنامهریزی صحیح، مدیریت و حفاظت اصولی برای هر یک از محوطههای ارزشمند نامبرده، بیهوده است. مشکل از اینجا ناشی میشود که انتصابهای اینچنینی در درون سازمان میراث فرهنگی، به دور از هرگونه شایستهسالاری و توجه به توان کارشناسی شخص، بدون هرگونه اجماع کارشناسی و صرفاً در چارچوب ملاحظات مدیریتی و سیاسی صورت میگیرد. طبیعتاً، ایشان نیز مانند تمامی کسانی که در ارتباط با ساختار قدرت، صاحب منصب یا جایگاه مدیریتی شدهاند، خود را بینیاز از هرگونه پاسخگویی به مردم و حتی بدنه کارشناسی حوزه میراث فرهنگی میدانند، به طوری که در موارد دیگر (از جمله ماجرای سد سیوند) نیز ثابت کردهاند که در پاسخ به انتقادات و اعتراضات مردمی و کارشناسی، منکر وجود هرگونه مشکل در حوزه تحت مسئولیت خود بودهاند، قدر مسلم در خصوص مورد اخیر پاسارگاد نیز یا سکوت اختیار کرده و یا منکر هرگونه خرابکاری خواهند شد.
دو: آقای راهساز مدعی مستند کردن عملیات مرمتی خود شده و از جمله به اسکن لیزری آرامگاه اشاره کردهاند. باید یادآور شد که اسکن لیزری سهبعدی آرامگاه و برج موسوم به زندان سلیمان به منظور مستندسازی وضع موجود آنها، توسط یک گروه ایتالیایی و بیش از دو سال پیش از آغاز مرمت سقف آرامگاه کوروش انجام شده و اساساً ربطی به مداخلات غیراصولی ایشان ندارد.
سه: نظر بینندگان محترم برنامه و شخص آقای راهساز را به بخشهایی از منشور ونیز (قطعنامهای برای محافظت و مرمت سایتها و بناهای تاریخی که در سال 1964 به تصویب رسیده) جلب میکنم:
بخشی از ماده 2: "مرمت، حفظ و نگهداری یادمانها باید به تمامی فنون و دانشهای مرتبط با مطالعه و نگهداری یادگارهای معماری متوسل گردد". به عبارت دیگر، حضور تمامی متخصصان در علوم میانرشتهای و انجام آزمایشهای اولیه برای طراحی و پیشبرد یک فرآیند مرمتی ضروری است، امری که به وضوح در اقدامات مرمتی پاسارگاد نادیده گرفته شده است.
بخشی از ماده 3: تمام توجه فعالیتهای حفاظتی و مرمتی باید معطوف به مصونسازی وجه هنری و سندیت تاریخی یادمانها باشد.
بخشی از ماده 9: فرآیند مرمت، عملیاتی تخصصی است. این فرآیند بر مبنای در نظر گرفتن مصالح اصیل و اسناد معتبر و موثق شکل میگیرد. این فرآیند باید هنگام وارد شدن به حیطه حدسیات متوقف گردد".
بخشی از تفسیر ماده 10: "هیچ گاه نباید از شیوههای آزمون نشده استفاده کرد مگر آن که هیچ راه دیگری برای نجات اثر وجود نداشته باشد. در این موارد همواره باید اصل برگشتپذیری را در نظر داشت". امیدوارم آقای راهساز و مدیریت پارسه- پاسارگاد در این خصوص توضیحی برای ارایه داشته باشند.
ماده 11: "ارزیابی اهمیت عناصر درگیر و تصمیمگیری در مورد حذف جزئیات نمیتواند ماهیتاً بر دوش افراد گذاشته شود". (اشاره به ضرورت بهرهگیری از خرد جمعی کارشناسی که بر خلاف آن، در پاسارگاد تصمیمگیری و اجرا بر عهده یک سنگکار تجربی گذاشته شده است).
چهار: انتقادی به بسیاری از افرادی که در برنامههای شما به عنوان کارشناس، مخاطب قرار میگیرند وارد است. موضوع از این قرار است که بیشتر این افراد چنین عنوان میکنند که گویی حکومت به آثار پیش از اسلام بیتوجه بوده و تنها به آثار دوره اسلامی رسیدگی میکند، در صورتی که واقعیت آن است که آثار دوره اسلامی نیز همانند آثار پیش از اسلام از تخریب مصون نبوده و اساساً مدیریت کشور نسبت به پدیدهای به نام میراث فرهنگی بیگانه و بیتفاوت است. نمونههای بارز آن را میتوان در مداخلات غیراصولی گسترده در حرم امام رضا، عبور مترو از چهارباغ، احداث برج جهاننما در حریم میدان نقشجهان، تخریب ارگ علیشاه تبریز، تخریب مدرسه علمیه دوره تیموری گلشن نیشابور با لودر و موارد بیشمار دیگر به وضوح دید.
در پایان، ضمن پوزش از شما به خاطر طولانی شدن کلام، برای آن دسته از هموطنان که دانسته یا نداسته مسائل قومیتی را در ارتباط با شخصیتی فراتاریخی چون کوروش بزرگ مطرح میکنند، ابراز تاسف کرده و نظر ایشان را به بزرگترین آرمان این اسطوره تاریخ بشر، یعنی آرزوی دوستی، همبستگی و مساوات ملل و اقوام گوناگون، جلب میکنم. طرح مباحث قومیتی در خصوص فردی که جهان وی را به عنوان طلایهدار آزادی و برابری میشناسد، به دور از هوشمندی و ریختن آب به آسیاب کسانی است که در پی مخدوش ساختن دستاوردهای بزرگ تاریخی وی هستند.
با سپاس از حوصله شما و آرزوی موفقیت برای دستاندرکاران این برنامه
وفا جان ضمن تشکر فراوان از برگزاری دو میز گرد در این رابطه دوست دارم در اینجا از صمیم قلب از شما تشکر کنم، هرچند که اخبار و گزارشات رسیده از پاسارگاد قلب همه ما رو بدرد آورد ولی از توجه شما به این مطلب بی نهایت سپاس گذارم.
همچنین از این دوست عزیزی که خودشون کارشناس سازمان میراث فرهنگی هستند و این مطلب بلند بالا رو در جهت اطلاع رسانی بیشتر در این وبلاگ قرار دادند بی نهایت سپاسگذارم.
از همه شما همراهان عزیز سپاسگزارم که تا این اندازه به برنامه ها توجه داریم امیدوارم مقامات سازمان میراث فرهنگی با توجه به تقاضای عمومی با شفافیت عمل کنه و پاسخگوی ذهن های کنجکاو و دلنگرانان میراث فرهنگی و باستانی ایران باشه
راه اندازی سایت نئونازی های ایرانی!
در روزهای اخیر سایت "نئونازی های ایران" روی شبکه بین المللی اینترنت راه اندازی شده است. مضامین این سایت همخوانی دارد با مواضع و سیاست های دولت احمدی نژاد و امکانات فنی که برای راه اندازی این سایت از آن بهره گیری شده به گونه ای هست که بتوان حدس زد دست هائی دولتی در پشت آنست. مردم ایران – چه در داخل و جه در خارج از کشور- چنان با فاشیسم فاصله دارند که بدترین ناسزا و ارزیابی از سرکوب های دولتی را پیوسته "سرکوب فاشیستی" میدانسته و می دانند و دولت کنونی را نیز "دولتی با روش های فاشیستی" می دانند. بنابراین ابتکار راه اندازی چنین سایتی نصیب امثال "محمدعلی رامین" مشاور احمدی نژاد می شود که سالها نیز در آلمان بوده و ظاهرا به دلیل همین نوع گرایش ها از آلمان اخراج شده و به ایران بازگشته است. این سایت را می توانید از اینجا ببینید!
www.neonazi.ir
با سلام
بنده برنامه شما را با تاخیر دیدم. انتخاب یک باستانشناس، یعنی آقای فرخ خیلی انتخاب مناسب نبود. بنده به عنوان با حدود 17 سال تحصیل آکادامیک در زمینه مرمت دارم متاسفانه نظرات و نحوه برخورد آقای فرخ را با موضوع نپسندیدم و ظاهرا ایشان خیلی با مبانی نظری مرمت، تکنیکها و فضای مرمت در جهان و ایران آشنا نبوده و اشاراتی که به ابزار و نام افراد ایرانشناس می کرد نیز حاکی از آن است که ایشان نتوانستند یک متخصص بین المللی مرمت در دنیا را نیز شناسایی کند.
آقای راهساز نیز در جهت توجیه کارهایشان پاسخ مناسبی ندادند.
ع ز
سلام،
سری به این سایت بزنید:
http://cherikonline.blogspot.com/2008/12/blog-post_30.html
سخن معلم :
اطلاعيه سازمان معلمان ايران :
با قانون شكنان برخورد كنيد نه با معترضان به عدم اجراي قانون !
با خبر شديم تعدادي از اعضاي كانون هاي صنفي امروز چهارشنبه در مقابل خانه ملت كه به خاطر يادآوري وظايف نمايندگي و ملاقات با نمايندگان مجلس و اعتراض به بي توجهي به عدم اجراي قانون توسط دولت گرد هم آمده بودند دستگير شدند.
البته اين بار اول از اين نوع برخوردها نيست و نوبت آخر هم نخواهد بود !
اما لازم دانستيم به "دولتيان و مدعيان عدالت " نكاتي را يادآور شويم :
1- چگونه است كه هيات دولت در يكي از سفرهاي استاني در عرض مدت 7 ساعت ، 272 مصوبه را به تصويب مي رساند اما تا كنون فرصت رسيدگي به تصويب آيين نامه اجرايي " قانون خدمات كشوري " را پيدا نكرده است ؟ !
مگر اين كه بپذيريم اين دولت اساسا توجهي به قانون و مقوله آموزش و پرورش ندارد و هر آن چه را خود تشخيص مي دهد عمل مي كند !
2- علي رغم تذكرات مكرر نمايندگان مجلس در مورد بي توجهي دولت به اجراي " قانون خدمات كشوري "، پس از گذشت بيش از يك سال هنوز دولت به تعهدات خود عمل نكرده است !
زماني كه نمايندگان مجلس به صراحت از جامعه كارمندي مي خواهند كه حقوق خود را مطالبه كنند چه راهي براي تشكل ها جز گرد آمدن در مقابل خانه ملت و تجديد عهد با آن ها مي ماند ؟
3- بارها گفته ايم و مي گوييم راه حل پاسخ به مطالبات فرهنگيان و حقوق حقه آن ها امنيتي كردن فضا و سياسي جلوه دادن اين مطالبات نيست !
به نظر مي رسد مسئولان هميشه براي پاسخگويي كوتاه ترين و آسان ترين راه را انتخاب مي كنند !
دستگير كردن چند معلم كه تنها براي مطالبه حق آمده اند و فاقد هرگونه رانت ها و امتيازات سياسي و زدو بندهاي جناحي و حكومتي هستند هنر نيست !
4- تقاضاي ما از دولتيان اين است كه "اهميت تعليم و تربيت و جايگاه معلمان و پاسخگويي به مطالبات آن ها را در حد يك " استان " ببينيد و سفري به اين سرزمين جنگ زده داشته باشيد " !
5- همان گونه كه قانون خدمات كشوري براي بازنشستگان سنوات پيش به اجرا درآمده است حق "بازنشستگان امسال و پيش از موعد و شاغلين آموزش و پرورش " است كه شاهد اجراي عدالت باشند .
دولت موظف است كه سريعا و در كوتاه ترين زمان ،اهتمام خود را نسبت به اجراي اين قانون به عمل آورد ؛ در غير اين صورت تبعات عدم اجراي قانون بر عهده قانون شكنان خواهد بود !
" سازمان معلمان ايران " به عنوان متحد استراتژيك كانون هاي
صنفي معلمان اين گونه برخوردها با جامعه فرهنگي كشور را محكوم
مي كند و سريعا خواهان آزادي بي قيد و شرط دوستان خود مي باشد .
در غير اين صورت با تمام امكانات و نيروي خود به دوستان
خويش خواهد پيوست !
والسلام
يازدهم دي ماه يك هزار و سيصد و هشتاد و هفت
علي رضا هاشمي
دبير كل سازمان معلمان ايران
در مورد موضع جمهوری اسلامی در مورد غزه باید گفت چطور اقایان این همه برای کشتار مردم غزه بوق و کرنا برداشته و ندای وااسلاما سر دادهاند اما درمورد حملات هوایی وتوپخانه ای وحشیانه خود به کردهای شمال عراق وکشتن غیر نظامیان مسلمان کرد سکوت کرده وحتی در مورد جنایات خود کلمه ای نمی گویند
وفا جان ممنون از اینکه داری موضوع رو پیگیری می کنی ، برنامه ی اول رو ندیدم ، ولی در رانطه با اون بست های فلزی سوال کردی، در مورد اون استخوانی که در عکس هم مشهود بود، الان کجاست چه کردن.ممنونم ازت
ارسال یک نظر