۱۳۸۷ بهمن ۲۸, دوشنبه

"شطرنج و مشت زنی" ایران و آمریکا

ایران به آمریکا پیشنهاد می کند به جای مشت زنی با ایران شطرنج بازی کند
برخی گزارشها از پیشنهاد علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی نقل کرده اند که گفته "آمریکا بهتر است با ایران شطرنج بازی کند تا مشت زنی." ایرنا روز شنبه این گزارش را نقل کرد. لاریجانی اضافه کرد اقدامات آمریکا راه برقراری ارتباط را با چالش مواجه کرده و آمریکا را متهم به حمایت از گروههای تروریستی ایرانی کرد. او گفت مشکل آمریکا و ایران احساسی نیست و تنها با سخنرانی حل نمی شود و نیاز به اقدام دارد.

هالبروک می گوید ایران باید در ثبات افغانستان نقش بازی کند
نیویورک تایمز گزارش داد ریچارد هالبروک فرستاده ویژه آمریکا در امور افغانستان و پاکستان روز یکشنبه گفت "ایران باید برای کمک به ثبات افغانستان نقشی حیاتی بازی کند." سخنان او می تواند بیانگر این نکته باشد که دولت اوباما مایل به گفتگو با ایران در مورد افغانستان باشد. او در مصاحبه ای با تلویزیون افغانستان بر نقش مهم ایران و حق آن همچون دیگر همسایگان افغانستان تاکیید کرد.

چشم انداز همکاریهای نزدیک روسیه و آمریکا
مک کلاچی گزارش داد قرار است ماه آینده وزیر امور خارجه آمریکا با همتای روسی خود در ژنو دیدار کند. احتمال بازبینی برنامه سپر دفاع موشکی آمریکا می تواند به نزدیکتر شدن همکاریهای دو کشور کمک کند اما این بازبینی به این معنی است که روسیه در مسیر توقف برنامه "تسلیحات اتمی" ایران با آمریکا همکاری کند. واشنگتن پست نیز همین موضوع را از سفر ویلیام برنز به مسکو گزارش داد.

چی فکر می کنین؟

۱۰ نظر:

ناشناس گفت...

به نظر من بازنده بزرگ در هر دو بازي جمهوري اسلامي است زيرا مردم را از دست داده

امیربلندیان گفت...

لاریجانی با زبانی ساده تر میگوید حال که امریکا اینچنین برای ایجاد روابط با ج.ا سینه چاک میکنند آنان نیز مانند اتحادیه اروپا سیاست "گفتگوی انتقاد آمیز"با ایران را در پیش بگیرند تا دوره تسلسل باطل دیگری اینبار با امریکا آغاز شود تا بمرور ج.ا مقتدرتر از گذشته و با سرکوب بیش از پیش آزادیخواهان همچنان بر مواضع خصمانه اش علیه بشر متمدن پافشاری نموده برای رسیدن به حکومت جهانی اسلام ناب محمدی تلاش کند.

ناشناس گفت...

به شما چه مربوط است که ما جه فکر می کنیم می خواهید از فکر ما بر علیه خودمان استفاده کنید.
وحید از غرب آفریقا

مصطفی گفت...

امام گفت: جنگ جنگ تا پیروزی

ناشناس گفت...

Dear Vafa.
It’s really funny that the US policy tries all that difficult ways, giving every Advantage to the Europeans, Arabs, Russia and China and at least Mullah Regime to don’t give a chance to the Iranian people to be free, to build their own national democracy.

May be it’s sound silly, but United State do not need to give to any power like Europe or Russia or china or Arab country more advantage

If US Policy is finally could be able to understand and learn that the simplest solution for its all Problems in middle east, can be the supporting of Iranian people to establish their own national democracy in Iran and helping them to liberate their country from mullah regime and their supporter like Germany, England, France and Russia

Therefore I can´t understand it!! I am asking myself is the USA realy our friend??
Or shall we cry together the Mullahs Slogan, Down with USA???

Kind regards


Waghean Maschare ast ke Siasate Amrica haser be Ghabule dadane har guneh
Hazineh wa Emtias be raghibanesh as ghabile dadan Emtis be har nirouye mokhalefe
Manafe Amrica dar Khavare Minahe hast
Messle Mullaha wa poshtibananeshan as ghabile Alman, France wa Rusiise
Beghier as poshtibani as mardom Iran barye Tahaghoghe Azadi wa Democracy
dar Iran

Pas dar waghe ma Irani ha Chrehi nadarim be gher az inke hame baham Shoare Mullaha ra Sar bedahahim Ke Margh Bar Amrica???

وفا گفت...

وحید عزیز شما چی فکر می کنین شاید تلاشی باشه برای احترام به افکار و تبادل اونها با هم در فضایی که تبادل افکار به شکل آزاد ممنوعه و چندین دهه است که به ما و شما گفته اند و می گویند چگونه فکر بکنین!!!

شرکت در این تبادل افکار هم اجباری نیست!

مصطفی گفت...

وفا جان امثال دوست عزیزمان جناب آقای وحید جان دیگه آخرشن. اینقدر فکرشان مشکل دارد که میترسند از فکر خودشان هم علیه خودشان استفاده شود. جالبی داستان این است که خودشان هم میدانند که دارای یک فکر غلط هستند و تبادل افکار باعث نابودیشان میشود.
در ضمن باید بداند که ایشان اگر در هم کشور بود حتی به این سادگی نمیتوانست اینجا کامنت هم بگذارد و نظر خودش را مطرح کند.

ناشناس گفت...

با سلام
دوست خوبم اقای وفا قبل از هر چیز میخواهم به این دلیل که شما در کار روتینی مثل خبر همیشه متفاوت و خلاق عمل میکنید تبریک عرض کنم و برایتان ارزوی موفقیت کنم .
وامامن فکر میکنم:
در ایران امروز نبود یک اپوزیسیون کار امد باعث شده حکومت در همه ادوار هیچ وقت در مقابل نقد واقعی که پشتوانه کار حزبی را داشته باشد قرار نگرفته. هر چند شاید در سالهای اخیر اصولگرا ها و اصلاح طلبهااین ماکت را در ذهن مردم شکل بدهند که در جامعه ما نیز بارقه هایی از دموکراسی دیده میشود ولی نگاه عمیق به اوضاع بعد از انقلاب نشان میدهد که پس از انقلاب همیشه خلا یک اپوزیسیون سیاسی حس میشده و میشود.نکته جالب و کمیک این مسیله این است که هم من و هم شما میتوانیم هزاران حزب و انجمن و جمعیت را نام ببریم که خود را اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی می دانند ولی در عمل هیچ کدام پارامترهای مورد نیاز برای براندازی و یا حتی چیدن مقدمه ای برای براندازی رژیم ندارند در این بین شرایط الان را با زمان انقلاب سال 57 مقایسه میکنم:
در حال حاضر شاید شرایط مردم از لحاظ روحی و اقتصادی بدتر از زمان پهلوی دوم باشد ولی نه اعتصابی شکل میگیرد و نه تحصنی و نه تظاهراتی که علت اصلی ان عدم وجود رهبری واحد در اپوزیسیون (چه داخلی و چه خارجی)نظام فعلی است .در دوره قبل از انقلاب شما از هرکسی میپرسیدید که مخالف اصلی رژیم شاهنشاهی چه فرد یا افرادی هستند در جواب غالبا نام امام خمینی را میشنیدید اما اکنون شما اگر از مردم کوچه و بازار بپرسید که مخالف جمهوری اسلامی کیست در جواب چیزی را نمیشنوید یا اینکه چیز واحدی دستگیرتان نخواهد شد. جز اینکه همه متفق القول میگویند خودشان یا دل خوشی از رژیم ندارند و یا مخالف ان هستند.
اما انصافا اگر نخواهیم دایی جان ناپلیونی فکر کنیم و حتی برای حمایت های فرماسیونری و محفلی از امام خمینی نیز جایگاهی را در نظر نگیریم میبینیم که امام خمینی و اصولا تفکر او از جنس مردم بود اما نه برای مردم .او مثل مردم حرف میزد در مقابل همه چیز و همه کس واکنش نشان میدادو با توجه به جایگاه مذهبی اش و نیز شخصیت کاریزماتیکش ونیز گویش ساده و همه فهمش به راحتی مردم را تهیج و فصل خطاب قرار میداد.او به راحتی از همه طیف ها در پیشبرد اهدافش استفاده میکرد در حالی که بعد از رسین به پیروزی سهمی برای طیفهای غیر خودی قایل نشد و با یک تکنیک سیاسی کم نظیر تابعد از پیروزی از هیچ کس نه نام برد و نه حقی قایل شدو تاپس از پیروزی اهداف اصلی اش را رو نکرد.شما ببینید افرادی که در مجلس شورا .. مجلس خبرگان..دولت و حتی دادگستری در اوایل انقلاب بودند به محض افتادن اب ها از اسیاب و نیز یاد گرفتن کار ها توسط خودی ها از غیر خودی ها یک غربال از پیش برنامه ریزی شده انقلاب را به انجایی برد که خود امام خمینی و یاران هم فکر او میخواستند ودر این بین از هزینه شدن هیچ کس و هیچ گروهی کوتاهی و یا محافظه کاری نکردند.
اما وفای عزیز امروز چه
به این اسامی دقت کن:
رضا پهلوی مسعود رجوی مریم رجوی حزب کمونیست کارگری افرادی مثل شهرام همایون داور ضیااتابی هخا....
انصافا کدامیک پایگاه اجتماعی قابل اتکایی در بین مردم دارند.
کدامیک مطابق درک و فهم مردم ایران حرف میزنند به عنوان مثال شاهزاده وقتی برای مردم چه از طریق تریبون شما و چه ازطریق دیگر تریبونها صحبیت میکنند متوجه میشویم که چقدر از ایران امروز دور هستند شاید من که مثلا تحصیلکرده جامعه هستم حرفهای اورا بفهمم ولی باور کن حتی من هم انرا لمس نمی کنم منظور من کلمات غلمبه و ثلمبه صحبتهای ایشان نیست بلکه هر چه تلاش میکنم در پس صحبتها و لهجه او هیچ بغض فروخورده و یا عصبانیت ناشی از فشار و گرفتاری حس نمیکنم .اینها حتی هنوز خودشان باورشان نشده که زورشان به این رژیم میرسداینها حتی تاب یک سیلی را در راه رسیدن به ایران را ندارند.خمینی از روز اول تظاهر کننده و هوادار ملیونی نداشت چه منبرها که نرفت چه حرفها که نشنید و چه.... تا موفق شد.

وفای عزیزم به این موضوع فکر نکردی که چرا محبوب ترین کارشناسان شما در رادیو امریکا نوری زاده و سازگارا هستند ؟و یا اینکه چرا نبودن بهارلو برای مردم مهمتر از هر سیوال دیگریست؟
وفا جان مردم ما ملت ما و اصولا جامعه امروز ایران ان کسانی که شما میاندیشید نیستند جامعه امروز ما مردمی رنج دیده با فرهنگی متوسط و دیدگاهی بسیار محدودهستند.
می توانی حتی متاسفانه جمعیت امروز را به جمعی لمپن . جمعی جمود الفکرمذهبی .جمعی خرده بورژوا تازه به دوران رسیده که امروزه غالب شهر نشینان ما هستند همینهایی که پراید و سمند ....تاکمری و پرادو سوار میشود و جمعیت کمی که در تمام کشور فعالانه و پر انرژی و فدایی گونه برای نظام در صحنه های مورد نیاز و در لباس مورد لزوم ظاهر میشوند جمعیت قابل توجهی از مردم که تحصیل کرده اند صبحها روزنامه می خوانند وشبها کتابهای سیاسی و اخبار مرتبط را پی گیرند. و همینها دقیقا تشکیل دهنده طیف مخاطبان شماهستند که با شما تماس میگرند میباشندونسبت به پایگاه اجتماعیشان نظرات خود را ابراز میکنند و انصافا به غیر از تماسهایی که از جانب مزد بگیران رژیم میباشند و کم هم نیستند مابقی همین مردم کوچه و بازار خودمان هستند که منتظرند صدایشان به گوش ان منجی همیشه غایب برسد و اینکه به تازگی اینقدر فرضیه امام زمان و منجی نگری در عوام وسعت یافته اینست که از بس مردم مشکلات دارند و در واقعیت رهبری که مرحم دردشان باشد واو را منجی قومشان بدانند یافت می نشود و به جای قاید و دیرکی که خیمه را بنا کند کاسب ها و کیسه به دوشانی مثل همایونها اتابای ها... داور ها...انقدر این رهبر و قاید را دست نیافتنی کرده که مردم رای به افسانه و یا دست خداو پیغمبر زده اند .
اما وفای عزیز در حال حاضر مردم ما انقدر که به افراد ملموس و دست یافتنی ای مثل خاتمی یا مهاجرانی .کرباسچی و میر حسین موسوی... اعتماد و باور دارند هیچ گاه به اپوزیسون خارجی ندارند و ایراد کار همان نبود رهبری قوی و واحد برای مقابله با هیولایی بنام جمهوری اسلامی است که خون مردم را در شیشه کرده است.
وفای عزیز حال که دست روزگار تو را در منظر پر ناظری هم چون صدای امریکا قرار داده از تماسهای شهرستانی گریزان مباش کمی حرفها و مطالبت را همه فهم تر کن از دعوت و دادن فرصت به چهره هایی که در نظر مردم منفورند مثل بهایی ها و مجاهدین خلق و از این دست ادمها هر چند حتی حق با انها باشد(که به نظر من نیست) پرهیز کن کمی فعالتر و پویاتر باشیم سحر ظفر مندی نزدیک است.فقط یک رهبر برای موجی از مردم ناراضی و عصبانی میخواهیم تا دوباره برخیزیم و کجاوه ببندیم .کاوه اهنگر را رصد کردن و معرفی به مردم کار شما یاران است بسم اله....

ناشناس گفت...

در انتخابات سال ٨٤ آقاي رئيس جمهور، فرمودند «مشكل مملكت ٤ لاخ موي بيرون آمده از زير روسري نيست» و امثالهم؛ اما در دوره رياست جمهوري ايشان بيشترين سختگير ي ها را نسبت به مردم شاهد بوديم؛ حالا در آستانه انتخابات، دوباره همان شعارهاي كليشه اي در قالب نامه به وزير كشور تكرار مي شود!

ناشناس گفت...

خاطرات نسل انقلاب.
خاطرات .

دراین چند روز اخیر تعدادکثیری از رسانه های داخلی وخارجی اشاره ای به سی ساله شدن انقلاب، در سرزمین زادگاه ما ایران را داشتند..

بعضی از رسانه ها دست به ابتکار جالبی زده، خاطرات نسل انقلابیون که هنوز درحیات هستند را جویا میشدند.

با توجه به زمانیکه گذشته ، همه انهای که در آن زمان سن قانونی داشتند اکنون درسن باز نشستگی هستند . معمولاً باز نشسته ها مشتاق بیان خاطرات خود.مگر اینکه کسی هنوز درقدرت مانده وعلاقه قدرت ومال فرصت بیان خاطره را ندهد .ویا بیان خاطره به علت ناخالص بودن رفتارشان غیر ممکن.. تا بعد از خودشان تاریخ آینه اعمالشان شود.

منهم بخاطر اینکه سایت بلوردی از قافله عقب نماند بهتر دانستم خاطرات قلندر را جویا شوم، زیرا ایشان هم خودرا از انقلابیون آن زمان میداند!

اما قلندر بدجوری گرفتار دردمفاصل شده، بقول خودش گاهی احساس میکند که تمام بدنش را زیر سنگ آسیاکرده وکوفته اند!!با بیان ( چخمز جان وگیچمز گیون!)چنین میگوید.آری دوست عزیز چه میپرسی؟ هرچه بود گذشت! مکسی کرده ومیگوید :چه میخواستیم وچه شد!؟ او میگوید:شاید هم باشند افرادیکه به اهداف خود رسیده ویا هنوزهم دنبالش هستند!؟ اما من، آنی که آرزویش را داشتم نشد!... شعاری از شعارهای روزهای آخر حکومت شاه واول پیروزی انقلاب را به زبان می آورد :بختیار بختیار ..دولت بی اختیار. !!!

سری تکان داده ومیگوید:عمر دولت بی اختیار بسیار کوتاه بود :اما برای من بیاد ماندنی ترین روزهای آن زمان بوده ! شاید بگوی چرا؟ آری دوست عزیز دراین فاصله بود که شاه ناچار تسلیم اراده ملت شده، مردی را برای دولت خودش انتخاب کردکه بجای حکومت شاهنشاهی به مشروطه سلطنتی ایمان داشت. درب زندان قلم ها بازشد قلمزنهای دربند، سرخودگشته، نا آرامی کردند ،حتی بقولی بعضی از قلمها جفتگپرانی کردند !چنانکه باعث عصبانیت بیشتر رهبر انقلاب شده ورهبر ناچار به کوبیدن دهان آن دولت شد .دراین میان امت اسلامی هم بیکار ننشسته و قلم هارا یکی پس از دیگری گرفته شکستند ویا دوباره به زندان باز گردانیدند. البته ماکه احل قلم نبودیم ولی شاهد جریان شدیم!. خیلی از نسل انقلابیها این خاطره را ازدولت بیاختیار بیاد دارند . بنظر میرسد جوانتر هاهم دولت بی اختیار برایشان خیلی غریبه نیست زیرا همین چندسال قبل، جناب خاتمی ریاست جمهوری نظام اسلامی ازدولت بی اختیار و روزگارش با امت سخنها به زبان آورد ،خنده هایش به گرگه مبدل شد!!

مشاهده میکنید خاطره جناب قلندر را : برای من که خیلی جالب نبود ! شاید بینندگان سایت که حافظه بهتری دارند خاطرات جالبتر ی از آنزمان بیاورند.

این قلندر خیلی پیرتر ازآن شده که باید میشد! درد مفاصل هم فراموش کارش کرده!